جدول جو
جدول جو

معنی درنده خو - جستجوی لغت در جدول جو

درنده خو
(دَ رَ دَ / دِ)
که خوی درندگی دارد. که خوی او چون درندگان است. خونخوار. سبع
لغت نامه دهخدا
درنده خو
جانورصفت، حیوانی، دد، ددمنش، سبع، وحشی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ رَ دَ / دِ)
صفت و حالت درنده خو. دارای خویی چون درندگان بودن:
اگر این درنده خوئی ز طبیعتت بمیرد
همه عمر زنده باشی به روان آدمیت.
سعدی
لغت نامه دهخدا